درباره شير خر، سندروم ذهنِ ساده، مهدي نصيري و ابراهيم اصغرزاده

۱۶ بازديد

البته اين يكي از ويژگيهاي فضاي رسانه اي كشور است كه هر چند روز يكبار توجه عمومي معطوف به بحث (يا نامه / معالجه) و سپس بحث و جدال ديگر و ماجراجويي جديدي مي شود. در آن مصاحبه تلويزيوني ، زويه مهمان برنامه بود (با چهره اي خسته و عصباني) و با صدايي كه احساس …

درباره شير خر، سندروم ذهنِ ساده، مهدي نصيري و ابراهيم اصغرزاده https://majalehirani.ir/2021/درباره-شير-خر،-سندروم-ذهنِ-ساده،-مهدي-ن/ مجله ايراني Sat, 30 Jan 2021 12:22:20 0000 عمومي https://majalehirani.ir/2021/درباره-شير-خر،-سندروم-ذهنِ-ساده،-مهدي-ن/ البته اين يكي از ويژگيهاي فضاي رسانه اي كشور است كه هر چند روز يكبار توجه عمومي معطوف به بحث (يا نامه / معالجه) و سپس بحث و جدال ديگر و ماجراجويي جديدي مي شود. در آن مصاحبه تلويزيوني ، زويه مهمان برنامه بود (با چهره اي خسته و عصباني) و با صدايي كه احساس …

البته اين يكي از ويژگيهاي فضاي رسانه اي كشور است كه هر چند روز يكبار توجه عمومي معطوف به بحث (يا نامه / معالجه) و سپس بحث و جدال ديگر و ماجراجويي جديدي مي شود.

در آن مصاحبه تلويزيوني ، زويه مهمان برنامه بود (با چهره اي خسته و عصباني) و با صدايي كه احساس سرخوشي مي كرد ، با جملات تندي خطاب به رئيس دولت كه چند ماه بيشتر ندارد. سوالي كه پيش آمد اين بود:

آيا “ميزان عصبانيت” براي دولتي كه مي رود لازم است؟

آيا پرداختن به غايب (حتي اگر انتقاد شود) از نظر اخلاقي “قابل انتقال” است؟

آيا واقعاً “نيازي” به استفاده از واژه اي مانند “شير خر” در چنين بحثي وجود داشته است؟

بخشي از جو سياسي در ايران مبتني بر يك اختلال رواني است كه به “سندرم ذهن ساده” معروف است.

ويژگي ذهن ساده اين است كه آنها هميشه فكر مي كنند اكنون يك “نقطه عطف” وجود دارد و ما در “نقطه عطف تاريخ” هستيم و آنچه انجام مي دهيم (يا “نگران كننده”) براي ما مهمترين چيز است . اين خلاقيت يك كارگاه كارگاهي است. در اين “چرخش حياتي” ، اگر كسي به گونه اي عمل كند كه مغاير با درك ما از امور باشد ، ما مجاز هستيم كه شخص مورد نظر خود را خطاب قرار دهيم. خواه به صورت خام يا شير خورده شود.

يك ذهن ساده درك ساده اي از امور جهان دارد. دنياي ذهن هاي معمولي معمولاً افراد محدودي را احاطه مي كند و جغرافياي ذهن هاي معمولي بيش از چند كيلومتر نيست.

همه مي دانند كه “حسن روحاني” شخصيت چندان محبوبي نيست كه كسي / مردم براي مقابله با آن تلاش كنند ، اما اين شيوه گفتن در مورد مردم / كشورها در صحنه سياسي ايران سالهاست كه برقرار است.

حسن روحاني به سخنان و وعده هاي زمان انتخابات خود توجهي نكرد و طرفداران و مخالفان او از او راضي نيستند ، اما سوال اين است كه اين ادبيات مبتني بر احساسات در كشور ما تا كي و “چه مدت” ادامه دارد باقي خواهد ماند اتفاق خواهد افتاد؟

خوشبختانه رويكرد ساده انديشانه به سياست (و امور جهاني) در كشور ما نرم باقي مانده است و عليرغم حوادث نااميدكننده ، اين بحث بارقه هاي اميدواري دارد. در اين بحث مي توان به دو حادثه مهيديسيري و ابراهيم اصغرزاده پرداخت.

هر دو نام هايي بودند كه در طول سال هاي زندگي سياسي خود در راس شاخه هاي سياسي خود قرار داشتند. اقصي المدينه!

اول مهدي نصيري بود كه يك بار شمشير مقصر را به گردن مخالفان انداخت (مثلاً كرباساچي) كه افرادي مانند حسين_شريماتاري (مديرعامل فعلي روزنامه كهان) به او گفتند ، باباجان ، كمي كند!

(و تصور كنيد تسريع در انتقاد از ديگران به حدي است كه شخصي مانند شراداداري به شما توصيه مي كند صبور باشيد و “خويشتندار باشيد”!)

دوم ابراهيم اصغرزاده بود كه چند ماه پس از انتخاب سيد محمد خاتمي در جمع اصلاح طلبان بود كه گفت: “ما آماده عبور از خاتمي هستيم.” (!)

يكي به راست و ديگري به چپ.

نتيجه (ثمره) رفتار مهدي نصيري “صبح پاتريكا” بود و نتيجه آن رفتارهاي احساسي ابراهيم اصغرزاده (ميوه) “انحلال اولين شوراي شهر” (موضوع اموال مدني) و انتخاب شهردار بود. !

“اشتياق” در رفتار مهدي نصيري و ابراهيم اصغرزاده محدود به اين موارد نبود. امثال اصغرزاده قبلاً كارهاي احساسي ديگري مانند بالا رفتن از ديوار سفارت كشور ديگري در تهران را انجام داده بودند. اما امروز در ايران (اواخر سال 1399) تصوير ديگري از مهدي نصيري و پرداخت ديگري از ابراهيم اصغرزاده را مي بينيم:

– مهدي نصيري سالها “سكوت” را تمرين كرد و در اين سكوت سعي كرد “كمي” “بخواند” و “دنياي ذهن” را به “عوارض” معرفي كند. اين روزها ، او بازگشته و نام زمان را “عصر عجيب (!)” گذاشته است و در دره عجايب ، سعي مي كند “كمي” با احتياط صحبت كند!

– ابراهيم اصغرزاده ايموجي توانسته است چند سال سكوت را تمرين كند و احساس كرد كه ذهن ساده وي در تصرف سفارت فقط به “بلوغ” محدود نمي شود و نتيجه ميانسالي او انحلال شورا و دومي است. انتخاب چمران به عنوان شورا و شهردار. احمدي نژاد شدن! بله ، اصغرزاده هم آن را “اندكي” با ذهني ساده و اشتياق فرا گرفت! كمي استراحت كنيد و “كمي سكوت” را تمرين كنيد.

اما هنوز سالها طول مي كشد تا كارگاه آب و خاك ايران اجازه دهد امثال احمد زان البرگوگي از هيجان و عصبانيت فاصله بگيرند و ياد بگيرند كه “نگراني امروز ذهن من” مركز جهان نيست. شايد روزي شاهد “سكوت و شگفتي” بيشتري در وادي سياست باشيم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.